در ان بستر که میگیرد نفس در سینه ام خاموش
نمیخواهم کسی از مردن من با خبر گردد
نمیخواهم پدر بر هم نهد چشمان بازم را
نمیخواهم که مادر سختی جان کندنم بیند
ولی مادر اگر روزی رفیقی مهربان امد
زتو پرسید فلانی کو
بگو در بستر ناکامیو حسرت شبی جان داد
ولی تا اخرین لحظه چنین میگف رفیقانم عزیزانم
نظرات شما عزیزان: